به گزارش عَیّوق، یکی از اصلیترین مشکلات این است که در سالهای گذشته، استفاده از منابع آبی بهویژه در بخش کشاورزی بدون توجه به تعادل اکولوژیکی دریاچه ادامه داشته است.
مدیریت ناکافی آبهای ورودی
برداشت بیرویه از رودخانهها و منابع آب زیرزمینی که به دریاچه ارومیه وارد میشود، از اصلیترین دلایل کاهش سطح آب این دریاچه است. اگرچه در طرحهای احیا تلاشهایی برای مدیریت بهتر منابع آبی صورت گرفته، اما این مدیریت در عمل به دلیل مقاومتهای محلی و مشکلات اقتصادی کافی نبوده است.
عدم کنترل بر سدسازیها
سدسازیهای وسیع بر روی رودخانههایی که به دریاچه ارومیه میریزد، نقش مؤثری در کاهش جریان آب به دریاچه داشته است. بسیاری از این سدها برای تأمین آب کشاورزی و مصرف شهری ساخته شدهاند، اما تأثیرات زیستمحیطی آنها بر دریاچه اغلب نادیده گرفته شده است.
اگر این سدها با در نظر گرفتن نیازهای اکولوژیکی دریاچه طراحی و مدیریت میشدند، وضعیت متفاوتی پیش میآمد.
بحرانهای اقتصادی و سیاسی
هرچند منابع مالی زیادی برای احیای دریاچه تخصیص داده شده، اما بحرانهای اقتصادی در کشور و محدودیتهای مالی دولت باعث شده که اجرای بسیاری از طرحها با تأخیر مواجه شود. طرحهایی که به بودجههای هنگفت نیاز دارند (مانند انتقال آب یا ساخت زیرساختهای جدید)، در برخی مواقع به دلیل کمبود اعتبار یا اولویتهای دیگر دولتها به تاخیر افتادهاند.

از طرف دیگر سیاستگذاریهای ناپایدار و تغییرات مداوم در برنامههای اجرایی در سطوح مختلف دولت نیز میتواند باعث کاهش کارآیی طرحها شود. در شرایطی که برنامههای احیا به تغییرات پیوسته نیاز دارند، نبود ثبات در سیاستها و برنامهریزیها میتواند به چالش بزرگی تبدیل شود.
مقاومتهای محلی و عدم هماهنگی با جوامع محلی
کشاورزی در منطقه ارومیه به شدت به منابع آبی وابسته است و تغییرات در شیوههای آبیاری و مصرف آب میتواند بهویژه برای کشاورزان به معنای کاهش تولید و درآمد باشد. این مقاومتها در مقابل تغییرات مدیریتی باعث کندی روند اجرای طرحها شده است.
طرحهای احیای دریاچه ارومیه به تعامل و هماهنگی میان نهادهای مختلف دولتی، محلی و غیردولتی نیاز دارند. در بسیاری از موارد، فقدان هماهنگی میان این نهادها باعث تداخل در برنامهریزیها و اجرای طرحها شده است. این مشکل باعث میشود که منابع مالی و انسانی بهطور مؤثر تخصیص نیابند.
عدم توجه کافی به عوامل تغییرات اقلیمی
یکی از چالشهای جدی در احیای دریاچه ارومیه، تغییرات اقلیمی است. این تغییرات باعث افزایش دما، کاهش بارندگی و افزایش تبخیر آب در دریاچه شده است. در حالی که طرحهای احیا بیشتر بر روی مدیریت منابع آب متمرکز بودهاند، تأثیرات بلندمدت تغییرات اقلیمی کمتر در نظر گرفته شده است.
شرایط اقلیمی جدید به این معناست که حتی اگر مدیریت منابع آب بهبود یابد، تأثیرات خشکسالی و تبخیر بالا همچنان میتواند مانع از احیای کامل دریاچه شود.
افزایش مشکلات زیستمحیطی و تبعات آن
کاهش سطح آب دریاچه ارومیه باعث شده که نمکهای موجود در کف دریاچه به سطح بیایند و در اثر وزش باد به صورت ریزگردهای نمکی در منطقه منتشر شوند. این ریزگردها میتوانند مشکلات جدی برای سلامت انسانها و همچنین اکوسیستم منطقه ایجاد کنند. این مسئله بهویژه برای ساکنان مناطق اطراف دریاچه خطرناک است و در برخی موارد، میتواند به موانع اجتماعی و سیاسی برای پیشبرد طرحهای احیا تبدیل شود.
چالشها و فرصتهای آینده
با وجود این چالشها، هنوز هم برخی از متخصصان و فعالان زیستمحیطی به آینده دریاچه ارومیه امیدوار هستند. برای موفقیت بیشتر طرحهای احیا در آینده، ضروری است که اقداماتی انجام شود.
باید مدیریت منابع آبی بهطور یکپارچه و با توجه به نیازهای اکولوژیکی دریاچه انجام شود. این شامل بازنگری در سیاستهای سدسازی و استفاده بهینه از آبهای موجود است.
همچنین لازم است که همکاریهای بیشتری میان نهادهای دولتی، محیطزیست و کشاورزان صورت گیرد تا تغییرات مدیریت منابع آبی با کمترین آسیب به کشاورزی همراه باشد.
در نهایت، خشک شدن دریاچه ارومیه علاوه بر مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی، میتواند باعث آسیبهای اقتصادی و اجتماعی جدی در منطقه و حتی در سطح کشور شود.
به همین دلیل، احیای دریاچه ارومیه نه تنها یک ضرورت زیستمحیطی، بلکه یک اولویت اقتصادی و اجتماعی است که نیاز به توجه ویژه، هماهنگی بین نهادهای مختلف و اجرای طرحهای جامع و بلندمدت دارد. اگرچه چالشهای زیادی پیش روست، اما با همکاری و سرمایهگذاری صحیح، هنوز هم میتوان به احیای این دریاچه امیدوار بود.
انتهای پیام/





