به گزارش عَیّوق، در نوامبر–دسامبر ۲۰۲۵، مجله Harvard Business Review مقالهای منتشر کرد از پروفسور کریستوفر مارکیس (دانشگاه کمبریج) با عنوان «آیا اکنون زمان خواب زمستانی استراتژیک است؟». این مقاله از یک ایده ساده اما عمیق حرف میزند: وقتی سیاستها و مقررات ناگهان تغییر میکنند و فضا برای کسبوکارها خصمانه میشود، مدیران چه باید بکنند؟
مارکیس یادآوری میکند که شرکتها معمولاً سه واکنش دارند: یا بازار را ترک میکنند، یا صدایشان را بلند میکنند و اعتراض میکنند، یا بهطور کامل با شرایط همراه میشوند. اما هیچکدام بیخطر نیست: خروج یعنی از دست دادن سرمایه و موقعیت، اعتراض میتواند دشمنی سیاسی و اجتماعی برانگیزد، و تبعیت مطلق استقلال و اعتبار شرکت را میبلعد.
اینجاست که او گزینه چهارم را معرفی میکند: خواب زمستانی استراتژیک! مثل حیوانی که در زمستان غذا پیدا نمیکند و به خواب میرود تا زنده بماند، شرکت هم میتواند مدتی آرام بماند، داراییهای اصلی خود را حفظ کند، کمتر در چشم باشد، اما آماده بازگشت در زمان مناسب بماند.
روایتهای تاریخی
این فقط یک تئوری روی کاغذ نیست. تاریخ پر است از نمونههایی که نشان میدهند خواب زمستانی میتواند یک استراتژی بقا باشد. در دهه ۱۹۲۰، وقتی ممنوعیت الکل در آمریکا اجرا شد، بیش از هزار آبجوساز ورشکست شدند. اما چند برند معروف – مثل Anheuser-Busch و Miller – راه دیگری رفتند. آنها کارخانههایشان را تعطیل نکردند، بلکه تولید را به نوشابه، شیر خشک و بستنی تغییر دادند. وقتی قانون عوض شد، همانها بودند که دوباره بازار را فتح کردند.
یا در اوایل دهه ۲۰۰۰، زمانی که دولت بوش تحقیقات سلولهای بنیادی را محدود کرد، شرکتهای بیوتکنولوژی میتوانستند کل مأموریتشان را کنار بگذارند. اما آنها ایستادند: بخشی از کار را به اروپا و آسیا بردند، تیمهای علمی را حفظ کردند، و به پژوهشهای جانبی پرداختند. سالها بعد، با تغییر دولت، همان شرکتها سریعتر از دیگران جهش کردند.
در هند دهه ۱۹۸۰ هم بانکهای خصوصی در برابر کنترلهای سنگین دولتی، ساختار و تخصصشان را نگه داشتند. نتیجه این شد که وقتی آزادسازی آغاز شد، آمادهتر از همه بودند. و در چین امروز، تفاوت سرنوشت علیبابا و تنسنت گویای همین داستان است: یکی با اعتراض علنی دچار سقوط شد، دیگری با احتیاط و هماهنگی نسبی توانست پایدار بماند.
سه درس اصلی
مارکیس جمعبندی میکند که خواب زمستانی استراتژیک یعنی:
🔸حفظ داراییهای کلیدی: تیمها، فناوریها و برند نباید قربانی شوند.
🔹گوش به زنگ سیاست بودن: تغییر جهت باد سیاسی را باید بهموقع فهمید.
🔸مدیریت دیدهشدن: نه سکوت مطلق و نه جار زدن زیاد؛ بلکه حضور حسابشده.
ایران امروز
برای ما در ایران، این ایده کاملاً ملموس است. با فعال شدن «مکانیسم ماشه» و شدت گرفتن تحریمها، کسبوکارها در موقعیتی مشابه قرار دارند. خروج کامل از بازار برای بسیاری ممکن نیست. اعتراض آشکار پرهزینه است. و تبعیت کامل میتواند استقلال و اعتماد عمومی را نابود کند.
پس شاید «خواب زمستانی استراتژیک» همان انتخاب عقلانی باشد:
– یک شرکت فناوری داخلی میتواند موقتاً پروژههای پرریسک خارجی را متوقف کند، اما تیمهای کلیدی و زیرساختش را نگه دارد.
– یک بانک میتواند روی خدمات خرد تمرکز کند، اما شبکه اعتباری و دیجیتالش را زنده نگه دارد.
– پیمانکاران نفتی و ساختمانی میتوانند پروژههای پرهزینه را کم کنند، اما ماشینآلات و مهندسانشان را حفظ کنند.
– حتی یک رستوران یا استارتاپ کوچک میتواند منوی محدودتری ارائه دهد، اما مشتری و برندش را از دست ندهد.
جمعبندی
خواب زمستانی استراتژیک بهمعنای توقف یا تسلیم نیست؛ بلکه یعنی چراغ سازمان خاموش نشود، ارزشها و توانمندیها زنده بماند، و همهچیز برای لحظه مناسب آماده باشد. در روزهایی که طوفان فشارهای سیاسی و اقتصادی شدیدتر میشود، شاید همین سکوت حسابشده و صبوری هدفمند، رمز بقای بسیاری از شرکتهای ایرانی باشد.
📖 منبع:
Christopher Marquis, “Is This a Moment for Strategic Hibernation?”, Harvard Business Review, Nov–Dec 2025.
انتهای پیام/





