عَیّوق: اینروزها نطقها و انتقادات گزنده علیرضا نوین از تیم مدیریتی استان، لابیگری سایرین، تبعیض و بیعدالتیهای غیرقابل بخشش در حق آذربایجان و در نهایت ابتر ماندن طرحها و پروژههای حیاتی و استراتژیک استان را زیاد میشنویم. این چهره مدیریتی جدی و شاید کمی مغرور تعارفی با کسی ندارد و اگر جلسهای نمایشی بود و نتیجهای نداشت؛ اگر زد و بندی صورت گرفت و بیتالمالی حیف و میل شد؛ اگر مدیری، مدیر نبود و فقط همشهری مدیر بالادست بود، بیهیچ واهمهای اعلام و آن را رسانهای میکند.
همین موضوع بود که ما را بر آن داشت تا به سراغش رفته و آخرین وضعیت پروژههای استان را از زبان بیتعارف او بشنویم.
در ادامه مشروح گفتوگوی یک و نیم ساعته ما با علیرضا نوین، نماینده تبریز، آذرشهر و اسکو تقدیم حضور میشود:
*از مدیران راه اصلا رضایت نداریم
عَیّوق: چقدر از عملکرد و کارایی مدیریت ارشد استان رضایت دارید؟
موضوع توانمندی در ابتدا به شخص مقام و پس از آن به تیم کاری وی بازمیگردد. وقتی استانداری آقای سرمست در هیات دولت تصویب شد، سوابقی مثل استانداری قم، سرپرستی معاونت سیاسی وزارت کشور و مدیرکلی سیاسی استانداری آذربایجان شرقی به عنوان سوابق وزارت کشوری ایشان مطرح بود؛ به نظر بنده همه این سوابق پتانسیل مطلوبی است که انتظار میرود صاحب آن در مقام استانداری عملکرد قابل قبولی داشته باشد.
اما بنده معتقدم تیم زیرمجموعه پس از یکسال نیاز به پوستاندازی دارد و لازم است نیروهای کارشناس، کاربلد، امتحان پسداده و پرکار مثل خود دکتر پزشکیان در آذربایجان شرقی روی کار آیند و به جای پشت میزنشینی، با رفتوآمدها و پیگیریهای متعدد و حضور مستمر در وزارتخانههای متبوع حق و حقوق مردم آذربایجان را تمام و کمال دریافت دارند.
اینکه مدیری تهران دیده و وسعت دید داشته باشد بسیار مهم است و خود به تنهایی حلال بسیاری از مشکلات استان خواهد بود. متاسفانه شاهد هستیم که در برخی از دستگاهها یک مدیر بخشی بیتجربه ناگهان ره صد ساله را یک روزه طی کرده و سر از مهمترین و استراتژیکترین پستهای آذربایجان شرقی درآورده است. مشخص است که اینها نه با ضابطه که با رابطه ظهور کردهاند که باید هرچه سریعتر جایگزین شوند.
شاید شرایط بحرانی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه یک کد بود برای آزمودن مدیران استان. در این مدت باید شاهد برگزاری جلسات متعدد نظامی و غیرنظامی و هم مدیریتی میبودیم که چنین اتفاقاتی نیفتاد و مسئولان بخشهای مختلف معمولا غایب بودند. حالا تنشهای مختلف برق و آب و مسائل مبتلابه معیشتی بماند. باید برای آزمودن مدیران شاهد برگزاری تمرینات و مانورهای اداری برای کسب آمادگی بیشتر برای گزینههای مختلف پیش بینی نشده میبودیم تا اگر چنین اتفاقی افتاد وظیفه خود را خوب انجام بدهیم.
مسئله دوم بر میگردد به جذب بودجه و امکانات و هماهنگیهای مرکز. خوب انتظار میرفت فرصت طلایی حضور دکتر پزشکیان در راس دولت که منتصب به شهر تبریز بوده و ۵ دوره نمایندگی تبریز را در کارنامه دارد، نتایج ملموسی برای استان داشته باشد که به نظر میرسد چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر نگاهی هم به بودجه سال ۱۴۰۴ داشته باشیم، زیر متوسط است.
البته احساسمان این است که مدیران تقریبا یکدست بوده و از نظر فضای سیاسی و فکری هماهنگ هستند. اما اینکه در میان مدیران یک پتاسیل خاص برای اقدامات قوی و منحصربفرد در شرایط خاص باشد، وجود ندارد.
به عنوان مثال از مدیران راه اصلا رضایت نداریم و پروژهها همواره ابتر میماند؛ از پروژه انتقال آب ارس هم که کاملا ناامید هستیم و در حد وعده و وعید باقی مانده است.

*وضعیت واقعی پروژه انتقال آب ارس به تبریز!
عَیّوق: یعنی پروژه انتقال آب ارس با اینهمه سر و صدا و ادعا به هیچ جایی نخواهد رسید؟
بنده اخیرا هم موضع صریح خود را در این مورد بیان کردهام. جلساتی جهت رفع تکلیف برگزار شده اما حالا تازه برگشتهایم به یک سال قبل که آقای رئیسجمهور فرموده ما دستور آن را به وزیر نیرو ابلاغ کردیم جهت اقدام! این جهت اقدام تازه به اینجا رسیده که میخواهیم ترک تشریفات شود؛ بعد قرارداد امضا کنیم؛ پس از آن انتخاب پیمانکار و بعد بودجه آن تعیین شود. طبق پیشبینی ما این پروژه ۲۵ همت اعتبار نیاز دارد و این ۲۵ هزار میلیارد تومان نه در طول یک سال قابل تخصیص و نه قابل جذب است!
بنابراین اینکه صحبت میشد در یک سال بعدی پروژه به سرانجام میرسد امکان پذیر نیست؛ امسال هم با توجه به شرایطی که هست عملا منتفی است و در خوشبینانه ترین حالت تامین اعتبار و تخصیص به موقع و پای کار بودن پیمانکار، یک پروژه سه ساله است که چه بسا در این مدت ارس هم خشک شود و سرمایههای ما به فنا رود!
عَیّوق: اگر قرار نیست انتقال آب ارس به سرانجام رسد آیا میتوان روی خط انتقال زرینه رود به تبریز حساب باز کرد؟
آبی که از میاندوآب میآید، مشکلات خود را دارد. در بالادست، کردستان از سد بوکان برداشت میکند و بعد در آذربایجان غربی برداشتهای قانونی و غیرقانونی صورت میگیرد و تا به دست ما برسد با افت شدید مواجه میشود در واقع وضعیت طوری است که نمیتوانیم روی خط لوله زرینهرود به تبریز حساب باز کنیم.
عَیّوق: پس تنش آبی تبریز را چطور باید مدیریت کرد؟
بنده دو پیشنهاد مکتوب ارائه کردم. پیشنهاد اول اینکه سه همت مورد نیاز است تا مدول دوم تصفیه خانه تبریز تمام شود و پساب تصفیه خانه (۱) و (۲) از طریق شبکه به پتروشیمی، پالایشگاه و کارخانجات در مسیر انتقال یابد که بر اساس گزارش آبفا این امر میتواند به ۶۰۰ متر مکعب در ثانیه افزایش آب از طریق زرینهرود منجر شود.
مورد دوم اینکه در شرایط بحرانی و خاص به برخی از استانها اعتبار تنش آبی برای مواردی مثل حفر چاه، خرید آب شیرینکن، لولهگذاری شبکه و غیره تعلق میگیرد که در این ارتباط در تبریز رینک شرقی ما کامل نیست و لازم است چندین چاه حفر و شبکه وصل شود. قرار است مبلغی در حدود یک همت در اختیار قرار گیرد تا امسال بتوانیم از این بحران عبور کنیم.
*استیضاح وزیر نیرو!
عَیّوق: اخیرا بحث استیضاح وزیر نیرو مطرح میشود، آیا وزیر مقصر وضعیت بحرانی کنونی است و با استیضاح وی و اقدامات اینچنینی مشکلات حل میشود؟!
هوای گرم و داغ امسال از یک طرف و از طرف دیگر تبخیر آن و کمبود بارش همه دست در دست هم دادهاند تا این شرایط به وجود آید و نمیتوان کسی را مقصر مستقیم این شرایط بحرانی دانست؛ ولی در حال حاضر هواشناسی شرایط یک سال بعد آب و هوا را هم پیشبینی میکند. انتظار ما این بود وزارت نیرو برنامهریزیهای بهتری میداشت.
اخیرا هم که بنده طرح استیضاح وزیر نیرو را امضا کردهام برای سه مورد بوده است. یک: در مورد انتقال آب ارس به تبریز بعد از یک سال هیچ اقدامی صورت نگرفته. دو: در مورد نیروگاه حرارتی تبریز وزیر نیرو و سرمایهگذار آن که صندوق بازنشستگی است هیچ اقدامی صورت ندادهاند و مازوت سوزی این نیروگاه همچنان ادامه دارد و نهایتا تکمیل تصفیهخانههای تبریز، آذرشهر، اسکو، سهند و سردرود هنوز ناقص مانده است.
ما امروز به مردم پاسخگو هستیم و اگر وزیر ناتوان است و مشکل دارد باید پاسخگو باشد و از خود دفاع کند.
*عاقبت سد شهید مدنی تبریز
عَیّوق: آقای دکتر سد شهید مدنی تبریز، با وجود پیشرفت کامل سالها است که به دلایل و بهانههای مختلف آبگیری نمیشود؟ چرا؟
از سال ۸۴ تا ۹۲ که بنده شهردار بودم و آقای فتاح وزیر نیرو بود، قراردادی داشتیم که طی آن قرار بود ۴ متر مکعب در ثانیه آب از سد شهید مدنی در مسیر آرپادره سی تا مهرانهرود جاری شود. در مهرانهرود ما یک سری طرحهای تفریحی و گردشگری در نظر گرفته بودیم. یک سوم هزینه آن تحت عنوان ساماندهی میدان چایی به عهده شهرداری بود؛ یک سوم استانداری از طریق بودجههای استانی و یک سوم نیز دولت و وزارت نیرو قرار بود تامین کنند.
آن زمان ما رودخانه را ساماندهی کردیم؛ استانداری از بودجه استانی لولههای مورد نیاز را خریداری کرد و حتی بخشی از لولهگذاری هم انجام گرفت. اما در سال ۱۳۹۰ به طور ناگهانی مطالبی در خصوص دریاچه ارومیه مطرح و قرار شد مسیر هر آبی که به سمت دریاچه میرود آزاد باشد از جمله مسیر آجی چای. یعنی در واقع آب آجی چای که قرار بود در سد شهید مدنی جمع شود، در آن مقطع به مسیر قدیمی دریاچه ارومیه و دشت تبریز هدایت شد.
تا جایی که بنده اطلاع دارم سد از نظر ابنیه و سازه به غیر از تاج تکمیل است. حتی اتاق کنترل و فرمان اعلام کرده تجهیزاتش نیز آماده است. اینطور به نظر میرسد که بحث تامین آب دریاچه ارومیه باعث شد آبگیری سد شهید مدنی از اولویت خاج شود. آن زمان اعلام کردیم منطقه را در اختیار شهرداری قرار دهند تا مردم از امکانات بینظیر گردشگری منطقه هم در فصول گرم و هم در فصول سرد استفاده کنند که متاسفانه این اقدام نیز صورت نگرفت.

*فوت و جرح سالانه ۲۰ هزار نفر در تصادفات بین جادهای
عَیّوق: اگر مجبور باشید با این شرایط محدودیت بودجه بین افزایش حقوق بازنشستگان، احداث و توسعه خط جدید مترو و پرداخت یارانه به کالاهای اساسی یک مورد را انتخاب کنید، کدام اولویت است؟
قطعا در شرایط فعلی، بحث معیشت مردم اولویت اول است. مردم سرمایه اجتماعی ما هستند و با حضور این مردم در عرصههای مختلف است که خواهیم توانست سایر برنامههایمان را پیش بریم. منتها پروژه مترو هم مهم است.
در دولت نهم و دهم که سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم میتوانستیم کل پروژههای ریلی کشور را به اتمام برسانیم و مشکلات حمل و نقل نداشته باشیم. ما فقط سالانه ۲۰ هزار نفر کشته و مجروح در تصادفات بین جادهای داریم. این هم وضعیت آزادراههای ما است. ۷ ماه است از وزیر روکش آزادراه زنجان – تبریز را پیگیری میکنیم و به جایی نرسیدهایم. حمل و نقل ریلی در اولویت است؛ بعدآزادراهها و بعد جادههای روستایی؛ منتها قبل از آن معیشت مردم مهم است.
در مورد بازنشسگان هم ارزش افزوده ۹ درصد را ۱۰ درصد کردهایم. یعنی یک درصد از ارزش افزوده که بالغ بر ۸۰ همت میشود قرار بود سال گذشته و امسال از طریق متناسب سازی به بازنشستگان پرداخت و حتی بدهیهای گذشته صاف شود. البته تامین اجتماعی مشکلاتی دارد و مجموع بازنشستگان امروز با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. پس اگر اولویتبندی کنیم در ابتدا بازنشستگان، سپس حمل و نقل و یارانه هم مربوط به معیشت مردم و در اولویت است.
مجلس امسال تصمیم گرفت یارانه دهکهای ۸، ۹ و ۱۰را حذف و از محل اعتبار آن به دهکهای کمبرخورداد کمک کند. وقتی هم که دولت تصمیم گرفت قیمت ارز ترجیحی را افزایش دهد، مجلس به شرطی قبول کرد که مابهالتفاوت آن صرف حمایت از دهکهای پایین جامعه شود. بر همین اساس تقریبا در دهکهای یک تا سه از نظر بحث حمایت و درمان رضایتمندی نسبی به وجود آمده است.
عَیّوق: معیار ارزیابی موفقیت یک نماینده از نظر شما چه میتواند باشد؟
ببینید تاکنون ۶ برنامه توسعه را سپری کردیم و حالا در برنامه هفتم قرار داریم. در همه این برنامهها قید شده باید فلان مگابایت باید برق تولید شود، فلان میزان اشتغالزایی شود و غیره. در مجموع برنامه اول و دوم حدود ۵۰ درصد موفق بود؛ اما از برنامه سوم به بعد میانگین تحقق اهداف از ۳۰ درصد پایینتر است. در واقع ما برنامه داریم و اولویتها را میدانیم و دیگر لازم نیست من نماینده اقداماتی مثل آسفالت راه فلان روستا یا احداث چمن مصنوعی در یک شهرستان را بزرگنمایی کنم و با این قبیل اقدامات موردی نه چندان مهم عملکرد خودم را ارزیابی کنم.
امروز نگاه مجلس و نماینده باید فرامنطقهای باشد. بنا این است که مجلس عصاره ملت، نخبگان و فرهیختگان باشد. وقتی دکتر پزشکیان میگوید آب نداریم؛ برق نداریم و فلان، اینها واقعیت است اما منی که مسئولیت قبول کردهام راه حل اینها را هم باید داشته باشم. زمانی نمایندهها را موفق میدانم که کلاننگر باشند و مصالح مردم استان را به مصالح شخصی ترجیح دهند.
*بیبرنامگی و تبعیض بیداد میکند!
عَیّوق: چرا معمولا پروژههای استراتژیک استان آذربایجان شرقی بویژه در بخش آب، راه و صنعت در دهههای اخیر ابتر ماندهاند بر خلاف سایر استانها؟ آیا کمکاری مسئولان و نمایندگان استان بوده یا تبعیضی متوجه این منطقه است؟
به نظر بنده، اهمال، کمکاری، بیبرنامگی و تبعیض همه وجود دارند. مثلا ما مخالف رسیدن آب دریای عمان به اصفهان، مشهد یا شیراز نیستیم اما میگوییم چرا آب دریای خزر از طریق آستارا و اردبیل به دریاچه ارومیه نمیرسد؟ چرا امروز بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر آب به خراسان میرسد اما انتقال آب ارس به تبریز که نهایت ۱۶۵ کیلومتر است با هزار گره و مانع مواجه میشود؟! معلوم است که بیبرنامگی و تبعیض بیداد میکند.
امروز دکتر پزشکیان فرصت بزرگی برای آذربایجان و منطقه شمال غرب کشور محسوب میشود و قابل قبول نیست این منطقهای که بارها در مقاطع مختلف امتحانش را پس داده حالا مورد بیمهری قرار گیرد.
ببینید ۹۶ درصد صنعت و اقتصاد آذربایجان متعلق به بخش خصوصی است. در حالی که در اصفهان ۱۰ درصد ارزش افزوده به تنهایی از طریق کارخانههای دولتی ذوب آهن یا فولاد مبارکه قابل استحصال است. ۴ واحد این ارزش افزوده به شهرداریها میرسد. این ۴ واحد ارزش افزوده شهرداریها که بالغ بر چند همت میشود میتواند شهرها و روستاها را متحول کند. قطعا با وجود این کارخانههای عظیم دولتی در اصفهان سهم شهرداریهای این شهر بسیار بیشتر از تبریز خواهد بود.
انتهای پیام/





