عیوق: سازمان (Organization) یک سیستم اجتماعی- فنی شامل دو یا چند نفر است که بهصورت هدفمند و هماهنگ برای دستیابی به اهداف مشترک کار میکنند. سازمان هم مثل یک موجود زنده دارای جسم (ساختار سازمانی) و روح (فرهنگ سازمانی) است. سازمان برای اینکه از بهرهوری بالایی برخوردار باشد، باید از سلامتی لازم و کافی برخوردار باشد. سلامت سازمانی (Organizational health) توانایی سازمان در سازگاری مؤثر با محیط متغیر پیرامون، حفظ انسجام درونی و توسعه مستمر به منظور دستیابی به اهداف تعیین شده است. سلامت سازمانی نقش مهمی در بهرهوری و موفقیت بلندمدت سازمان ایفا میکند.
بیماری سازمانی (Organizational disease) به مجموعهای از ناهنجاریها، اختلالات و انحرافات ساختاری، رفتاری و فرهنگی در سازمان اطلاق میشود. سازمان، بهعنوان یک سیستم اجتماعی در معرض پویاییهای درونی و بیرونی قرار دارد. چنانچه در این سیستم انسجام، شفافیت، هماهنگی و کارآمدی از بین برود، سازمان دچار نوعی “بیماری” میشود که میتواند در بهرهوری و بقای آن اختلال ایجاد کند.
بیماریهای سازمانی، مانعی جدی برای تحقق اهداف سازمانی هستند و چنانچه بهموقع شناسایی و درمان نشوند، پیامدهایی مانند افزایش تعارضات، کاهش رضایت کارکنان، جابجایی و خروج کارکنان توانمند، کاهش بهرهوری و در نهایت، فروپاشی سازمان را بهدنبال خواهند داشت. شناخت این بیماریها، پیششرط مداخلات اصلاحی و برنامهریزی برای بهبود سازمانی است.
جسم (ساختار سازمانی) و روح (فرهنگ سازمانی) سازمان به دلایلی ممکن است دچار بیماری شوند. از جمله بیماریهای سازمانی میتوان به بروکراسی شدید، روزمرگی، فساد، بیاعتمادی، سکوت سازمانی، رخوت سازمانی، غرور سازمانی، فئودالیسم سازمانی، تروریسم سازمانی، فقر سازمانی، غفلت سازمانی، و خودکشی سازمانی اشاره کرد که موجب کاهش بهرهوری سازمان میشوند.
بیماریهای سازمانی را میتوان به سه دسته بیماریهای واگیر سازمانی، بیماریهای غیر واگیر سازمانی و حوادث سازمانی تقسیم کرد. بیماریهای واگیر سازمانی، مانند تأثیر منفی افزایش قیمت منابع سازمان بر عملکرد اقتصادی سازمان، بیماریهای غیرواگیر مانند فرسودگی سازمانی، بر سلامت بلندمدت سازمان تأثیر میگذارند. حوادث سازمانی مثل ورشکستگی مشتریان اصلی سازمان نیز مثل یک شوک سازمان را در معرض بحران شدید قرار میدهند.
ضعف در مدیریت و رهبری سازمان، نبود اهداف مشخص و اطلاعرسانی ضعیف اهداف به کارکنان، ناهماهنگی ساختار و فرهنگ سازمانی با مأموریت اصلی، پایین بودن سطح مهارت، انگیزه و تعهد کارکنان، ضعف در ارتباطات درونسازمانی، رقابت ناسالم، مشارکت پایین کارکنان در تصمیمگیریها، کمبود منابع، بیتوجهی به یادگیری از شکستها و ضعف در پذیرش انتقاد از جمله علائم و نشانههای بارز بیماریهای سازمانی هستند.
این نشانهها موجب تضعیف روحیه جمعی، سردرگمی استراتژیک و کاهش بهرهوری در تمامی سطوح سازمان میشوند. در چنین شرایطی، سازمان دچار نوعی فرسودگی تدریجی شده و ظرفیت پویایی و بازآفرینی خود را از دست میدهد. در نتیجه، چنین سازمانی قادر به انطباق سریع و مؤثر با تغییرات محیطی نخواهد بود و در مواجهه با بحرانها، بهشدت آسیبپذیر، شکننده و حتی در معرض فروپاشی قرار میگیرد.
شناسایی و مدیریت بیماریهای سازمانی یک ضرورت حیاتی برای بهبود عملکرد سازمان است. این فرآیند شامل سه مرحلهی اصلی پیشگیری، درمان و بازتوانی است. در مرحله پیشگیری، باید ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی تقویت شود و از رفتارهای مخرب پرهیز شود. در مرحله درمان، علائم هشداردهنده بیماریهای سازمانی باید بهموقع شناسایی و رفع شوند. ارزشیابی فصلی سلامت سازمانی با استفاده از پرسشنامههای معتبر، برای پایش وضعیت سلامت سازمان و تعیین اولویتهای مداخلهای ضروری است.
مصدقراد و همکاران پرسشنامهای برای سنجش سلامت سازمانی شامل ۳ بُعد اصلی (سلامت جسمی، سلامت روحی و سلامت اجتماعی)، ۱۸ بُعد فرعی (برنامهریزی، تصمیمگیری، انگیزش، رهبری، کنترل، رسمیت، استفاده بهینه از منابع، استقلال، اخلاقیات، تعهد، یادگیری، خلاقیت، فاصله قدرت، سازگاری، انسجام، عدالت سازمانی، روابط درون بخشی و برون بخشی) و ۵۴ گویه در مقیاس لیکرت پنج تایی توسعه دادند. در نهایت، تدوین برنامههای عملیاتی برای ارتقای سلامت سازمانی (بازتوانی)، برای بازیابی و توانمندسازی سازمان ضروری است.
مطالعه کتاب آسیبشناسی سازمانی: زندگی و مرگ سازمانها (Organizational pathology: Life and death of organizations) نوشته الیوت جاکیوز (Elliott Jaques) به اساتید، دانشجویان، مدیران و کارکنان پیشنهاد میشود.
انتهای پیام/