به گزارش عَیّوق، همچنان و پس از سالها، قلم مان بر آستان کاغذ می چرخد و بر سطر سطرش ردیف می شود. می نویسیم تا نوری بر تاریکی جهل و نادانی بتابد. قلم را به چرخش در می آوریم و وازه ها را ردیف به ردیف می چینیم تا خبر و گزارشی شود و چراغ اطلاع رسانی را روشن نگه دارد.
خبرنگاریم می نویسیم تا اندیشه ها شکل بگیرند و بی خبرها خبردار شوند. می نویسیم تا پلی ارتباطی باشیم میان مردم و مسئولان. مردمی که صدای رسایشان را به گوش مدیران می رسانیم. ما نماینده مردمی هستیم که مطالبه گر هستند و خواستار حل چالش ها و مشکلات.
نیک می دانیم در قبال نوشته هایمان مسئولیم. ما اهالی رسانه مسئولیت اجتماعی داریم و صد البته تعهد اخلاقی. وسواس به خرج می دهیم و تلاش می کنیم در خبرهایمان سرعت، دقت، و صحت را رعایت کنیم و هیچ یک را قربانی دیگری نکنیم.
و اما نگرانیم.نگران از آینده نامعلوم مطبوعات. روزنامه ها در چنبره از مشکلات اقتصادی دست و پا می زنند اما چه باید کرد وقتی که یارانه دولتی حذف و کاغذ روزنامه قیمت اش دو چندان می شود. چراغ مطبوعات در حال خاموشی ست و حال شان وخیم.
دیگر از هیاهوی تحریریه نشریات کاغذی خبری نیست. دیگر بوی سربی روزنامه مشام کسی را نمی آزارد. همه اش دورکاری ست و آنلاین. فضای مجازی این رقیب سرسخت مطبوعات سرکش است و مخاطبان را می بلعد. همه در لاک تنهایی اند. هستند میان جمع، اما به واقع نیستند.
وقتی که دکه های روزنامه فروشی کسی سراغ روزنامه را نمی گیرد اما تا دلتان بخواهد مشتری برای سیگار و چیپس و نوشابه فراوان است باید به حال ناخوش فرهنگ این مملکت غصه خورد و تاسف. مشکلات متعدد حقوقی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دست به دست هم دادند و نگذاشتند مطبوعات ایرانی کمر راست کنند و جریان ساز باشند. نشد که نشد.
انتهای پیام/