به گزارش عیوق، ما آذریها انتظار ویژهای از رئیسجمهورمان داریم. بخصوص اگر خبرنگار باشیم. رئیسجمهور پزشکیان تقریبا همه ما خبرنگاران تبریزی را میشناسد. زیاد سربه سرش میگذاشتیم و از تیغ تند انتقادات گزنده ما هیچ وقت در امان نبود.
اما بنده خدا کاری به کارمان نداشت و نمیخواست با قدرت و نفوذی که دارد چشممان را در بیاورد. گاهی شفاها گلایههایی میکرد اما هیچ وقت کار به جاهای باریک و اقدامات کتبی نمیکشید.
اینکه وسط برخی از جلسات خیلی مهم استان ناگهان سر و کلهاش پیدا میشد و همانجا دم در، در نزدیکترین صندلی مینشست هنوز در ذهن خبرنگاران تبریز مانده است؛ با آن کاپشن معروف و مرام مشتیاش! ناسلامتی نائب رئیس مجلس بود و باید در صدر مجلس مینشست. معمولا هم بعد از کش و قوس و هیاهویی به همانجایی میرفت که باید.
گویا این رفتار نمایشی پزشکیان نمایش نبود. یک اعتقاد بود، یک مرام بود که میخواست فریادش بزند؛ اما شاید دیگر تاریخ مصرف نداشت و با پایان دهه شصت بیات شده بود و از دهن که نه، از مد افتاده بود!
نهجالبلاغه را از بر بود و به وقتش متذکر فرمایشات مولا میشد در هر محفلی و مجلسی.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان به هر چه که بلد بود تقریبا عمل میکرد.
بیپرده سخن میگفت و حرص بعضیها را خیلی درآورده بود. این بود که نگذاشتند در انتخابات مجلس تائید صلاحیت شود. در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم هم که ثبت نام کرده بود رد شد اما باز کاری به کار کسی نداشت و آنطور که میگفت مطیع قانون بود.
اما ماجرای مسعود قصه ما از وقتی جدی شد که در انتخابات رئیس جمهور چهاردهم رد نشد با تذکراتی گویا. اینبار قبول شد. قبلا هم اگرچه به حکم مغرضان رد بود، به حکم مردم قبول بود و کسب معمولا بیشترین آراء حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو در انتخابات مجالس مختلف مهر تائیدی بر این مدعا بود.
بله؛ پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری کشور تائید صلاحیت شده بود و میتوانست رئیس جمهور چهاردهم ما باشد. این خبر موجی از شادی و امیدواری را بین مردم بویژه تبریزی جماعت ایجاد کرد و همه اگر آب دستشان بود زمین گذاشتند و شروع به تبلیغ این پزشک جراح کردند.
(حتی محسن رنانی هم بعد از دو هفته بیخوابی و آشوب و جنگ، دلش تسلیم شد و برای ایران بیپرستار که «حسرت یک زندگی معمولی» بر دلش مانده بود، در این انتخابات شرکت کرد؛ چرا که به اعتقاد این نخبه اقتصاد، روح ایران خسته و جسم آن شدیداً آسیبدیده بود و به پرستاری نیاز داشت که جلوی خونریزی این پیکره را بگیرد و از سرعت نابودی منابع طبیعی و مهاجرت نخبگان و افسردگی جوانان آن بکاهد.
میگفت اگر ایران بماند، به زودیِ زود، در آیندهای که اکثریت ما خواهیم دید، آن را خواهیم ساخت. ایران اکنون به باغبانی نیازمند است که قیچی هرس را زمین بگذارد و نخواهد زمین و زمان را مدیریت کند و اجازه دهد تا گلهای رنگارنگ این باغ، خود برویند و خود بشکفند.)
پس؛ به پزشکیان رای داد. همه ما هم مثل رنانی به ایران امروز که خیلی خسته و فرسوده بود، رای دادیم. رنانی و رنانیها راست میگفتند (ایران امروز تحمل جراحی نداشت. امروز جراحی اقتصادی و اجتماعی موجب خونرَوی بیشتری از جسم ایران (سرزمین) و هرزرَوی انرژی بیشتری از روح ایران (مردم) میشد.)
پس همگی (برای ایران بیپرستار که «حسرت یک زندگی معمولی» بر دلش مانده بود، در این انتخابات شرکت کردیم) تا «مسعود پزشکیان نهمین رئیسجمهور ایران»، تیتر پربازدیدترین خبر روز ۱۶ تیر ۱۴۰۳رسانههای داخلی و خارجی شود.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!
اما این تمام ماجرا نبود و شاید حالا اگر پزشکیان فال میگرفت به این بیت حافظ برمیخورد: «الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها/ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!»
بداقبالی و مشکلات بیپایان پزشکیان در همان روز تحلیفش با ترور اسماعیل هنیه از رهبران جنبش حماس توسط رژیم غاصب صهیونیستی در تهران در برابرش قد علم کردند و ظرفیت مدیریتی و پایداری این طبیب پیر را به چالش کشیدند…
به هر حال مراسمات تحلیف و تنفیذ با هر حاشیهای که داشتند بالاخره به سرانجام رسیدند و مسعود پزشکیان که چشم اندازش (کشوری توسعه یافته و متکی بر اصول اخلاقی، حفظ کرامت، دانش پیشرفته و متکی بر منابع انسانی) بود در تاریخ هفتم مرداد ۱۴۰۳ رسما بر مسند عالیترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی ایران تکیه زد.
سد ناترازی انرژی و محدودیت منابع دولتی در برابر پزشکیان!
حالا پزشکیان که رعایت پروتکلهای تشریفاتی را چندان جدی نمیگرفت و به اعتقادش پوشیدن کاپشن از ابهتش نمیکاست و رعایت نکردن ترتیب چیدمان پرچمها و ننشستن در صندلی ویژه به جایی برنمیخورد، با مسائل خیلی پیچیدهتری مواجه شده بود که سادگی و بی شیلگی او را به چالش میکشیدند.
نماینده سابق تبریز به زبانهای انگلیسی و عربی کاملا مسلط بود و آنطور که جراید میگفتند باسوادترین رئیسجمهور جهان به شمار میرفت؛ اما طی مدارج عالی علمی و وارستگی منحصربفردش باعث نمیشد هرازگاهی تپق نزند و سوژه رسانهها و پیجهای طنز مخالف نشود.
از طرفی دیگر ناترازی انرژی و محدودیت منابع دولتی که در پی سوءمدیریتها، خیانت به بیت المال و اختلاسهای گسترده از سالهای گذشته دامنگیر کشور شده بود حالا در برابر پزشکیان قد علم میکردند.
(و) به عقیده برخی از جریانهای اپوزسیون داخلی و خارجی رئیسجمهور ساده و بیآلایش منسوب به اصلاحات کشور تنها ابزاری بود تا همه ناکارآمدیهای اساسی سالیان طولانی متوجه او و از همین سوراخ بارها گزیده شود تا به اصطلاح، جریان تندرو یا همان دولت سایه در نهایت پیروز و روسفید میدان از آب درآید.
عملکرد وزرا را ببینید بعد قضاوت کنید!
انتخاب وزرای کابینه آزمون سخت دیگری بود که مسعود پزشکیان را در معرض قضاوت افکار عمومی، موافقان و مخالفانش قرار میداد. او دولتش را با عنوان «وفاق ملی» آرایش کرده بود و کابینهاش سره اصلاحات نبود. شمار زیادی از وزرا از دولتهای قبلی بودند و همین امر باعث شد تا مخالفان، پزشکیان را به دست نشانده بودن و نداشتن اختیارات لازم محکوم کنند.
موافقان نیز وقتی با چنین کابینهای مواجه شدند راه قهر و کدورت و اعتراض را در پیش گرفتند و گفتند: (پس کو نتیجه آن همه نهجالبلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کردهایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمیدهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟)
برخلاف انتظار مواجهه با این حجم از هجمه و اعتراض پزشکیان را دستپاچه نکرد. رئیسجمهور جواب همه کملطفیها را فقط با یک جمله نه بیشتر در حساب توئیت خود منتشر کرد: «عملکرد وزرا را ببینید بعد قضاوت کنید!»
با اینهمه هماهنگی کامل با مقام معظم رهبری، ایستادگی در برابر وعدههای انتخاباتی مثل رفع فیلترینگ، احترام ویژه به بانوان و استفاده حداکثری از توان و پتانسیل آنها در پستهای مدیریتی، تلاش در جهت بازگردانی نخبگان و اساتید فرهیخته به کشور و در نهایت دلجویی، اقناع و رفع کدورت از چهرههای ناراضی و معترض موافق، تصویری منطقی و دوراندیش از مسعود پزشکیان میساخت.
رفتار سیاسی نسبت مناسب در دیدارهای خارجی!
سخنرانی دکتر پزشکیان در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز بارقههای امید به تغییر، تحول و پیشرفت تدریجی کشور را در دل مردم ناامید و خسته کشور بیدار میکرد.
مسعود پزشکیان بعد از ظهر سهشنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۳ به وقت محلی، در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک تصریح کرد: با برنامهای مبتنی بر «اصلاحات»، «وفاق ملی»، «تعامل سازنده با جهان» و «توسعه اقتصادی»، وارد کارزار انتخابات شدم و موفق شدم اعتماد هموطنانم را در پای صندوقهای رأی جلب نمایم. قصد دارم بنیانهایی استوار برای ورود کشورم به عصر جدید و نقشآفرینی سازنده و مؤثر در نظام در حال ظهور جهانی پایهگذاری کنم، موانع و چالشها را برطرف کنم و مناسبات کشورم را بر اساس ملزومات و واقعیتهای دنیای امروز سازماندهی نمایم.
شاید بتوان ادعا کرد حفظ اقتدار کشور و رفتار نسبتا مناسب سیاسی پزشکیان در سایر دیدارها و سفرهای خارجی مثل اجلاس سران مجمع گفتگوی همکاری آسیا در دوحه قطر، نشست سران عضو بریکس در مسکو، نشست دی هشت در قاهره مصر و در نهایت دیدار دوجانبه با ولادیمیر پوتین و امضای معاهده مشارکت جامع راهبردی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدراتیو روسیه باعث شد تا به تدریج از شدت انتقادات و پیشداوریهای سختگیرانه و غیرمنصفانه بر علیه او کاسته شود.
رفتار پوپولیستی پزشکیان و پاسخ مقام معظم رهبری!
اما رفتار، گفتار و منش رئیس جمهور چهاردهم مثل سایر روسای جمهور در سفرهای استانی هم زیر ذرهبین منتقدان و اهالی رسانه قرار داشت؛ به طوری که رفتار نمادین پزشکیان در سفر به خوزستان و بیل به دست شدن او بسیار بر رسانههای اصلاح طلب گران آمد و اغلب پزشکیان را به پوپولیسم سیاسی متهم کرده و خواستار تغییر این جنس رفتارهای وی شدند.
ظاهرا برخی از جریانهای سیاسی اصلاحطلب که معتقد بودند منش حسن روحانی، شان ریاست جمهوری را بیشتر حفظ میکند، دوست داشتند برای پزشکیان چارچوب تعیین کنند و رفتار روحانی را معیار قرار میدادند که به اعتقاد برخی دیگر نشات گرفته از همان رویه خودبرتر بینی و نگاه از بالا به پایین برخی از اصلاح طلبان به مردم بود.
اما مقام معظم رهبری هم مثل اکثر طرفداران پزشکیان که آشنایی بیشتری با او داشتند به دفاع از همین سادگی و بیآلایشی رئیس جمهور پرداختند و در پاسخ به اتهام پوپولیستی بودن رفتارهای رئیسجمهور گفتند: «اعتنا نکنید.»
در مجموع باید گفت: هیچ مقام مسوول و سیاستمداری عاری از خطا و اشتباه نبوده و هر چهرهای نقاط قوت و ضعف خاص خودش را دارد. در این بین آنچه سهلتر از هرچیز است پیشداوری و نشستن در مسند قضاوت، انتقاد و اظهار نظر غیرمسوولانه است!