به گزارش عَیّوق، تابستان ۱۴۰۴ برای مردم آذربایجان، بهویژه شهروندان تبریزی، نهفقط گرم، بلکه تلخ و فرساینده بود. قطعیهای برق بیبرنامه و گاه دوبار در روز، آن هم بدون هیچ اطلاعرسانی قبلی، زندگی مردم را مختل کرد. از سردرگمی خانوادهها گرفته تا آسیب به کسبوکارها و نارضایتی گسترده، همه و همه حاصل مدیریتی بود که نه فقط ناکارآمد، بلکه غیرشفاف هم بود.
اما آنچه بیش از خاموشیها مردم را آزرده کرد، سکوت سنگین و بیتفاوتی عجیب سخنگوی کمیته انرژی استان آذربایجانشرقی بود. در تمام این مدت حتی یک اطلاعیه رسمی، یک گفتوگوی رسانهای یا حتی یک پیام همدلانه از سوی ایشان منتشر نشد. نه توضیحی، نه دلجوییای، نه حتی یک عذرخواهی ساده از مردم! گویی اصلاً این بحران، بحران مردم آذربایجان نبود و این مسؤولیت، به ایشان مربوط نمیشود.
سخنگویی که باید در خط مقدم پاسخگویی باشد، به طرز سوالبرانگیزی ترجیح داد سکوت کند؛ سکوتی که فقط به التهاب عمومی دامن زد و احساس تبعیض و بیعدالتی را در میان شهروندان بیشتر کرد.
آیا مسؤولان استانی فراموش کردهاند که در جایگاه خدمت به مردم نشستهاند؟ آیا نمیدانند که احترام به مردم، از اطلاعرسانی دقیق و پاسخگویی آغاز میشود؟ این سکوت، نه یک اشتباه ساده، بلکه نشانهای نگرانکننده از بیتفاوتی مدیریتی است؛ آن هم در استانی که همواره در خط مقدم توسعه، فرهنگ و افتخار ملی بوده است.
در این میان، تنها صدای معترض، علی جعفریآذر، نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر بود که با تذکری صریح در مجلس، به قطعیهای بیمنطق در روزهای تعطیل اعتراض کرد و خواستار پاسخگویی وزارت نیرو شد. اما آیا تنها صدای یک نماینده کافیست؟
وقت آن رسیده مسؤولان استانی، بهویژه کسانی که عنوان نام «سخنگو» را یدک میکشند، به جای سکوت پرهزینه، پاسخگو و شفاف باشند. مردم آذربایجان، بیش از هر زمان دیگری، منتظر احترام، صداقت و عمل هستند—نه شعارهای توخالی و پنهان شدن پشت میزهای بسته.
کریستال به جای شفافیت؟
در این میان، یادآوری یک نکته ضروری است: دیگر «سیستم کریستالی» به کار شفافیت نمیآید. کریستال زیباست، اما شکننده و بیشتر به درد نمایش میخورد تا حقیقت. شفافیت واقعی، پاسخگویی صریح و صادقانه مسؤولان به مردم است، نه وعدههای بلورین و پر زرقوبرق که با اولین ضربه واقعیت فرو میریزند.
انتهای پیام/





