به گزارش عَیّوق، هنگامی که نام «مسجد کبود تبریز» به گوش میرسد، قلب هر عاشق تاریخ و هنر ایرانی برای لحظهای میایستد: فیروزهها، جلوههای هفتصدرنگ کاشیکاری، و معماریِ نفسگیرِ ششصد سالهای که سالهاست گردشگران و هنردوستان را به تحسین وا می دارد.
وقتی خبر زخمی شدن این آثار شگفت انگیز را می شنوم باور نمی کنم چرا که در عصری که حتی یک کودک دبستانی هم به اهمیت تاریخ و میراث گذشتگان واقف است چطور می شود چنین سهل انگاری و یا می توان گفت خیانت بزرگی رخ بدهد. بنابراین به مثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» دوربین را برداشته و راهی مسجد کبود می شوم.
در بین راه با خود می گویم خدا کند آنچه شنیده ام درست نباشد، نکند حقیقت داشته باشد؟ اگر حقیقت داشته باشد چه کسی دستور داد مرمت به این صورت انجام شود؟ چه منطقی وجود داشت که از متخصصان واجد صلاحیت چشمپوشی شود؟ آیا قراردادها بهدرستی اعلام و شفاف بودند یا پشتِ پردههایی وجود داشت؟ چه اقداماتی برای ترمیم فوری و علمیِ خسارت انجام خواهد شد؟
در همین افکار بودم که خود را جلوی مسجد کبود یافتم. با عجله و با ترس به ورودی مسجد نزدیک شدم. داربست نشان از ترمیم این اثر ۶۰۰ ساله می داد. به بالا و سقف ورودی خیره شدم باورم نمی شد من قبلا از این قسمت عکس گرفته بودم یادم نمی آید چنین بوده باشد. هرچند من یک خبرنگارم و سررشته ای از هنر و یا کار مرمت و اصول و تخصصی دراین مورد ندارم ولی این قدر حالیم می شود که یک اثر تاریخی و هنری باید بکر بماند، باید طوری مرمت شود که لطمه ای به آثار نخورد.
چند دقیقه ای در شوک بودم. شاید باور نکنید ولی کم مانده بود گریه ام بگیرد. رنگ کاشی چرا سفید شده، پس رنگ های حاشیه کجاست. امکان نداشت یک مرمت کار چنین جنایتی در حق یک اثر باستانی و ملت کرده باشد. مگرمی شود اثر ۶۰۰ ساله را رویش گچ کشید و نابود کرد. این اثر نه فقط یک زخم مرمتنشده، بلکه نمادی از بیتدبیری، بیمسئولیتی و شاید تبانی است؛ زخمهایی که بهدستِ یک «گچکار ناشی» و تصمیمات پشتپرده بر تن این بنای جاودان نشسته است.
تصویرِ کاشیهای فیروزهایِ مشهور مسجد، با ورقههای سفیدِ گچ و زخمههای ناموزونِ مرمت آماتورانه، چیزی جز خشم و اندوه ایجاد نمیکند.
آنچه باید مرمت میشد — روحِ هنریِ بنا — امروز در زیر لایهای از کار بیکیفیت دفن شده و رنگِ ناب فیروزهای بهسختی نفس میکشد. آیا این همان میراثی است که قرار بود نسلهای آینده به آن بالنده نگاه کنند؟ یا سندی است که نشان میدهد ما چگونه اثری را که دنیا تحسینش می کند با لاپوشانی و بیمسوولیتی معامله کردهایم؟

هر کس که تا به حال با هنر مرمت آشنا بوده باشد، میداند مرمتِ بناهای تاریخی یک علم و هنر است؛ کاری که نیاز به کارشناسیِ دقیق، موادِ استاندارد، اسنادِ تاریخی و گروهی از متخصصان دارد. سپردن مرمتِ چنین بنایی به فردی که شواهد از ناکافیبودن تخصصش پیداست، و کنار گذاشتن مرمتکاران حرفهای، فقط و فقط یک خیانت تاریخی است — خیانتی آشکار به میراث ملی، به فرهنگ و به وجدان جمعی.
این مصیبت صرفاً یک خطای فنی نیست؛ یک شکست نهادی است. وقتی نهادهای متولیِ میراث فرهنگی اجازه میدهند مرمت به سرعت، بدون نظارت علمی و با منطقِ کمهزینهسازی انجام شود، در حقیقت اعلام میکنند که تاریخ و هویت فرهنگی ارزشِ چندانی ندارند. این سخنی است که باید با صدای بلند و بیپرده شنیده شود: میراث ما کالای تبادل و معامله نیست؛ میراث ما نفسِ یک ملت است.
پوزخندِ تاریخ بر ما سنگین خواهد بود اگر دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم که میراثمان به آسانی و برای منافع کوتاهمدت قربانی شود. آیندگان درباره ما چه خواهند گفت؟ آیا خواهند گفت مردمانی بودیم که سنگبهسنگِ میراث را نگه داشتند، یا قومی که آن را با بیتوجهی و غفلت به باد دادند؟
ما صاحبان این سرزمین و حافظان هویتیم. بیاعتناییِ امروز، ننگِ فرداست. این بنای شکوهمند لایقِ مرمتِ دانشمحور و دستانِ هنرمندِ متخصص است — نه تعمیرِ سطحی و رقیق توسط کسانی که فقط میتوانند گچ را به دیوار بزنند، نه تاریخ را بازگردانند.
این فقط لکههای گچ نیست؛ این حذفِ تاریخ است. کسی که مسئول بود، معیارها و کارشناسی را نادیده گرفت. اکنون قسمتی از فیروزهها مردهاند، حافظهمان زخمی شده است. مسلما تاریخ را نمیتوان با گچ وصله زد.
«نگین فیروزهای تبریز در غبار بیتدبیری»؛ فریاد یک کارشناس برای نجات مسجد کبود
برای بررسی دقیقتر ابعاد این موضوع، تانیشنیوز با دکتر بهنود گوهربین، کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی، دکترای مرمت و متخصص تزئینات و مصالح باستانی گفتگویی انجام داده است.
آقای گوهربین در آغاز گفتوگو با تأکید بر ضرورت مرمت علمی میگوید: در مرمت آثار شاخص، نخست باید مطالعات دقیق و آزمایشگاهی انجام شود. فنشناسی اثر، نمونهبرداری از مصالح، بررسی آلودگیهای محیطی و تحلیل شیمیایی مصالح از مراحل ضروری کار است. بر اساس این نتایج، مبانی نظری مرمت نوشته و شیوهی اجرایی تدوین میشود؛ سپس طرح مصوب برای اجرا به میراث فرهنگی میرود. اما در مسجد کبود به نظر میرسد این روند علمی کنار گذاشته شده است.
وی با اظهار تأسف ادامه میدهد: متأسفانه در این مرمت به نظر میرسد مستندنگاری و آنالیز پیش از عملیات مرمت انجام نشده است. تفاوت میان مرمت علمی و مرمت استادکاری در همینجاست؛ مرمت علمی پشتوانه پژوهش دارد، اما مرمت استادکاری بدون مبانی نظری، صرفاً تجربه اجرایی است. آنچه امروز در مسجد کبود میبینیم حذف نقش مرمت علمی است.
گوهربین با اشاره به تصاویر موجود اضافه میکند: به نظر میرسد بخشی از نقوش اصیل بنا در اثر گچکاری مخدوش یا حتی در زیر لایه های گچ پنهان شده است. ما در مرمت یک اصل مهم داریم به نام برگشتپذیری، یعنی هر اقدامی باید قابل بازگشت باشد و با کمترین آسیب قابلیت حذف داشته باشد، اما در اینجا چنین امکانی وجود ندارد. این موضوع خطرناک است، زیرا حذف این لایهها خود با آسیبهای بیشتر همراه خواهد بود.
این کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی، مسجد کبود را از شاهکارهای بینظیر کاشی معرق ایران میداند و تأکید میکند: کاشیهای معرق مسجد کبود جزو نفیسترین تزئینات تاریخ ایران هستند، نگینی از دوران ترکمانان که مشابه اش در جهان کمتر دیده میشود. حیف است که چنین اثر منحصربهفردی بهدست پیمانکاران غیرمتخصص سپرده شود.

پیمانکاری و مناقصه؛ آفت بزرگ مرمت در ایران
گوهربین در بخش دیگری از گفتوگو با انتقاد از ساختار واگذاری پروژههای مرمتی میگوید: در آذربایجان شرقی و حتی سراسر کشور، مرمتها اغلب در قالب مناقصه و با ملاک قیمت پایین انجام میشود. این روش فسادزا است. شما برای درمان بیمار، ارزانترین جراح را انتخاب نمیکنید؛ کیفیت و مهارت مهمتر از هزینه است. آثار تاریخی هم موجود زندهاند و نیاز به دقت، علم و وجدان دارند.
گوهربین ادامه میدهد: ایران از غنیترین کشورهای جهان در تنوع آثار تاریخی است. این آثار حقالناس نسلهای آیندهاند. اگر در حفظشان کوتاهی کنیم، در واقع به حق مردم آینده خیانت کردهایم. متأسفانه در برخی پروژهها کیفیت فدای سرعت و سود شده است، از جمله محراب مسجد مرند و گنبد سرخ مراغه که نمونههای ناموفق مرمت در ماههای اخیرند.
وی در انتقاد از سیاستگذاریها میگوید: قراردادهای پیمانی، ضعف در نظارت تخصصی و نبود کارشناسان مرمت آثار در برخی استانها از بزرگترین معضلات امروز میراث فرهنگی کشور است. شوراهای فنی که باید ناظر کیفی پروژهها باشند، یا تشکیل نمیشوند یا به ندرت برگزار میگردند. در برخی استانها بیش از یک سال است که هیچ جلسهای از شورای فنی برگزار نشده، و این فاجعه است.
از علم تا وجدان؛ راه نجات میراث ایرانی
دکتر گوهربین در پایان گفتوگو تأکید میکند: ما رشتهی مرمت را در دانشگاه تبریز داریم، با استادان توانمند و امکانات پژوهشی مناسب. انتظار میرفت سطح مرمت در استان بسیار بالاتر باشد. اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، نهتنها مسجد کبود، بلکه بسیاری از آثار فاخر دیگر نیز قربانی بیتدبیری خواهند شد.
انتهای پیام/





