به گزارش عَیّوق، یک خبرنگار قدیمی نوشت: عکاسان شهرستان فیلمها را یا با پست میفرستادند یا فوریترش را با اتوبوس و هواپیما.
نماینده ایرنا باید خودش میرفت ترمینال دنبال بسته. نصف روز وقت میرفت فقط برای رسیدن فیلم به تهران!
اما شاهکار ماجرا «تلهفتو» بود.
یک اتاق کوچک که قبلاً حمام بود و با همان کاشیها و وان سفید، تبدیل شد به اتاق فوقمدرن ارسال عکس.
روی وان یک تخته گذاشته بودند، دستگاه تلهفتو هم روش جا خوش کرده بود.
دستگاهی که عکس را خط به خط مثل «لیز خوردن مورچه روی نوار» اسکن میکرد و از طریق تلفن به مقصد میفرستاد.
مسئول این عملیات «علی پریوش روشندل» بود.
قبل از شروع انتقال، او و طرف مقابل گوشیها را باز میگذاشتند تا پارازیت نیاید. اتاق بسته میشد، تاریکی مطلق، سکوت… و تنها نوری که چشمک میزد، چشم الکترونیکی دستگاه بود.
حالا فکر کنید ۱۵ تا ۲۰ دقیقه باید منتظر میماندی تا عکس خط به خط رد شود.
روشندل عزیز هم در این فاصله، سه سیگار را پشت سر هم دود میکرد!
وقتی درِ حمام (ببخشید، اتاق تلهفتو) باز میشد، موج دود مثل مه از اتاق بیرون میزد.
حتی حرکت دود لابهلای موهای بلند آن روزهای روشندل دیدنی بود!
اگر عکس سالم میرسید، جشن بود؛ اگر خراب میشد؟ بله… روز از نو، دود از نو، عکس از نو!
آن روزها روی عکسها مینوشتند: «عکس رادیویی از آسوشیتدپرس یا فرانسپرس». امروز؟
یک عکس رنگی فول اچدی را با اینترنت در کمتر از ۳ ثانیه میفرستیم، آنهم بیدود، بیپارازیت و بیوان حمام!
یادش بهخیر… خبرنگاری یکجور هیجان دیگر داشت.
انتهای پیام/